سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قاره ی گمشده ی اتلانتیس(قسمت دوم)

در سال 1628 قبل از میلاد مسیح انفجار بسیار مهیبی حاصل از فعالیتهای آتشفشانی که قدرت تخریبی آن برابر با انفجار 150 بمب هیدروژنی بود روی داد و در اقیانوس حفره ای به شعاع 12 الی 15 کیلومتر و به عمق 2 کیلومتر ایجاد کرد و سرزمین آباد و متجدد آن دوران یعنی آتلانتیس را در یک آن به کام نیستی کشید.
صدای مهیب آن انفجار در تمام قاره های دیگر شنیده شد و بلایای حاصل از آن که نتیجه ابر متراکمی از دود غلیظ آ‌تشفشانی و گرد و غبار متراکم بود به صورت سرمای کشنده در اواسط تابستان و باران سیل آسائی که محصولات کشاورزی و بناهای مسکونی و حتی سلطنتی را در اقصی نقاط جهان از آن جمله در چین باستان، مصر فرائنه، حکومت نو پای وایکینگها در اروپا، تمدن ایلکاها و ناسکاها در قاره امریکا، امپراطوری گسترده ساسانیان، و … ویران کرد، نمودار شد.
دانشمندان معتقدند که آن یک رویداد طبیعی بود، اما اولیای مذهبی عقیده دارند که آن نتیجه گناهان کبیره مردمان آن روزگار بود. به هر حال ما باید پند بگیریم از هر دوی این نظرات، چرا که ما نیز انسانهایی فناپذیر هستیم
در 12 آوریل 1939 مرد 63 ساله ای در حالتی مانند خلسه از دنیای گمشده ای در گذشته سخن راند. افکارش به نظر نامربوط می آمد ولی معنی و منظورش واضح و تکان دهنده بود. او گفت:«وقتی زمین شکافته شد و قاره در آب فرو رفت مردمان آن سرزمین سوار بر ماشین پرنده آن دوران خود را به سرزمین مایاها یا یوکاتان رسانند.»
راوی، ادگار کایس معروف به پیامبر خفته تمای مکاشفاتش را در حالت خلسه مشاهده و بیان می کرد. برای دو دهه، نهان بینمرموز، شنوندگان خود را با شرح و توصیف هایی در مورد جزیره ی افسانه ای آتلانتیس مبهوت کرد. کایس از زمان های بسیار دوری صحبت کرد و از قاره ای که قبل از آنکه اقیانوس آنرا ببلعد چنان تکنولوژی پیشرفته ای داشت که بشر تا به امروز نظیرش را به خود ندیده است. او زنان و مردانی هم دوره ی خود را نام برد که در زندگی های قبلی خود از ساکنان این قاره ی معدوم شده بودند. کایس از بازماندگان این فاجعه ی بزرگ که در حال حاظر در کره ی ارض پراکنده اند سخن می گفت. یکی از پسرانش بعدها درباره ی آتلانتیس گفت:« اینها عجیب ترین و غیرممکن ترین اطلاعاتی است که ادگار کایس در پرونده های خویش ظبط کرده.» پسر دیگر وی به نام ادگار ایوان کایس دربارهی پدرش چنین گفت:« تا زمان اثبات واقعی وجود آتلانتیس، کایس دارای مکان و مرتبه ای خاص خواهد بود. از طرفی دیگر اگر گفته های وی ثابت شود، یکی از مشهورترین باستان شناسان و تاریخ نویسان جهان خواهد شد. وقایع تاریخی آتلانتیس اگرچه باورنکردنی به نظر می آید اما در هر حال خالی از جذبه هم نیست. قاره ی گم شده ای که به میراث و تاریخ بشریت بافته و تنیده شد. سرزمینی که هزاران سال قبل فیلسوفان، شاعران، تاریخ نویسان و کاشفان بزرگی داشته و سوابق آن ها را افلاطون حدود 255 سال قبل از میلاد مسیح به رشته ی تحریر در آورده است. قدرت و خرد مردمان آتلانتیس نسل به نسل نقل شده. اینها به مثابه خاطره ای از بهشت است، بهشتی که اکنون در اعماق تیره ی دریا خوابیده است. جاه طلبی انسان او را به فراتر از کره زمین به ماه و سیارت دیگر کشانده، اما خاطره ی این جزیره همیشه باقی می ماند.
آتلانتیس راز ابدی
شاید آتلانتیس در کوه های آفریقای شمالی یا در صحرای آفریقا و یا در جزایر مالت در دریای مدیترانه یا در شهر های کارتاژ در خلیج تونس یا در جنوب غربی اسپانیا باشد. جستجو برای آتلانتیس به کشف تمدن هایی مانند تمدن های هلنی-یونانی، مایا ها و اینکاها در دنیای جدید و حتی مصر باستان منجر شده است. حتی دو قاره ی گمشده مو و لموریا را هم می توان به نوعی به آتلانتیس نسبت داد.
نخستین کسی که به مسئله آتلانتیس پرداخت، فیلسوف بزرگ، افلاطون بود که در بین سال های 428_348 قبل از میلاد مسیح می زیست. او شاگرد سقراط حکیم بود و مکتب خود را در مدرسه ی آتن برپا کرد. فلسفه ی خود را در کتابی به صورت گفتگویی دو نفره که سقراط شخصیت اول آن است نوشته است. در جمهوری سقراط و طرف های صحبتش نظریه و فلسفه دولت آرمانی و استبداد ملایم شاهان را مطرح می کنند.
اولین نوشته های افلاطون درباره ی آتلانتیس در سن هفتاد سالگی نوشته شد. از مهمترین شخصیت های کتاب افلاطون تیمائوس ستاره شناس است. قسمت اعظم گفتگو به نام خود اوست و به نحوی ارائه شده که درباره ی علوم طبیعی صحبت می کند، کریتیاس تاریخ نویس از فلسفه ی اداره ی حکومتی محلی سخن گفته که عینا در جمهوری آمده. بنا بر نوشته افلاطون این داستان به کریتیاس و بعد از او به راهبی مصری و از طریق او به سیاستمداری به نام سولون منتقل شده است. بنا به نظر مصریان شرایط مناسب برای استقرار جمهوری مکانی به غیر از آتن نیست. ولی 9000 سال قبل از افلاطون «آتنا» رب النوع دانایی بنیان شهری را می گذارد، شهری با مردمانی والا. بنا بر نوشته ی افلاطون آنسوی ستون های هرکول جزیره ای بزرگتر ازآفریقای شمالی و آسیای صغیر، مشابه با اندازه های دنیای افلاطون وجود داشته است. درون جزیره قدرت فوق العاده ای سربلند می کند. این قدرت همان آتلانتیس است.
پادشاه سلطه ی خود را به مناطق دیگر از جمله مرکز مدیترانه، ایتالیا و مصر می کشاند. مردمان این سرزمین در اندیشه ی تسلط به تمام جهان بوده اند. و از همین روی به سرزمین یونان حمله می کنند، اما در جنگی سخت که در شرف پیروزی بود زمین لرزه و سیل واقع می شود و در طی یک شبانه روز تمامی سرزمین را از صحنه ی روزگار ناپدید می کند.
این مصیبت به وسیله ی راهبی مصری روایت شده است. با وقوع این بلا قسمتی از تاریخ یونان نامعلوم مانده است. مصر به دلیل طغیان رود نیل که سالانه در زمان معینی اتفاق می افتد همیشه از چنین بلایایی مصون مانده و مصریان قادر به ثبت و پیش بینی این گونه حوادث بوده اند. اشاره به جنگ در تاریخ یونان بخش بحث انگیز و نامعلومی را برای تاریخ نویسان باقی گذاشته است. کریتیاس آتلانتیس را با تمام جزئیات نقل می کند. گزارش های وی پر از شرح معماری مهندسی و جزئیات برگزاری جشن ها است و نمی تواند تنها زائیده ی فکر و عقاید فلسفی افلاطون باشد. به طور خلاصه می توان گفت که افلاطون با مرارت و زحمت فراوان وقایع آتلانتیس را طوری به رشته ی تحریر درآورده که برای خوانندگان زمان خود باورکردنی باشد. این نوشته ها بعد از 200 سال هوز سند محکمی محسوب می شود.